نقش گر. نقاش. مصور. (از آنندراج) : دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی. خاقانی. چون وچرا نقش طراز تن است آینۀ صورت از او روشن است. امیرخسرو (از آنندراج)
نقش گر. نقاش. مصور. (از آنندراج) : دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی. خاقانی. چون وچرا نقش طراز تن است آینۀ صورت از او روشن است. امیرخسرو (از آنندراج)